نقد به واسطه نهیبی که در آن فرد خاطی دریافت می کند دردناک است و باعث موضع گیری فرد نقد شونده می شود حتی اگر خطاکار باشد. در خیلی از مواقع هم که فرد اصلا خود را از خطا به دور می داند و به سرعت در موضع انفعال قرار می گیرد. بنابراین برای نقد کردن حتما باید روش های مناسبی را برگزید و امیدوار بود که شاید اثربخش باشد.
برای نقد کردن فرمول هایی هم پیشنهاد شده است. مثلا فرمول بازخورد ساندویچی (sandwich feedback) و بر این اصل مبتنی است که اگر بخواهیم فردی را نقد کنیم چنانچه جمله را با عبارت های نقد آغاز کنیم بلافاصله فرد را در موضع گارد گیری و انفعال قرار داده ایم و به همین دلیل نقد را باید در قالب یک ساندویچ به خورد طرف مقابل بدهیم. به این صورت که ابتدا گفتگو را با جمله های مثبت یا خنثی شروع کنیم، سپس نقد کنیم و بعد مجددا گفتگو را با جمله های غیرمنفی تمام کنیم. این طوری شاید، درد نقد را بگیریم.
اگر به عنوان مدیر بخواهیم به همکار خود بازخورد بدهیم یا برعکس، لازم است که با تعریف و تمجید و تکیه بر نقاط قوت صحبت را شروع کنیم، نقد را بازگو کنیم و بعد هم با تاکید بر این که حتما مشکل رفع خواهد شد، می توانیم نقد را خاتمه دهیم. بهترین توصیفی که در این خصوص دیده ام، در کتاب مدیر یک دقیقه ای است که وقتی به تشریح تنبیه یک دقیقه ای می پردازد، دقیقا با همین رویکرد است و توصیه می کند که در یک دقیقه کل این فرآیند انجام شود.
مثال های زیادی به صورت روزمره در زندگی ما در به کار گیری این روش های نقد وجود دارد. مثلا وقتی که فردی در خیابان یک طرفه به صورت خلاف می آید، با گفتن این جمله به راننده خطاکار که مگه نمی بینی یک طرفه است، یا مگه کوری تابلو رو نمی بینی، فلان فلان شده چرا خلاف می آیی (مرتب شده بر اساس درجه تندی!)، جمله های نقد کننده در چند ثانیه به طرف مقابل نثار می شود و اگر خوش شانس باشیم، آن راننده خطاکار به ما چیزی نگوید. در این حالت تجربه خود من این است که حداقل احتمال اثربخشی در طرف مقابل وجود دارد و نیش و کنایه اتفاقی نمی افتد و ترجیح می دهم که از خیر این نقد غیرسازنده بگذرم.
از همه این ها گذشته، حتی با وجود این تکنیک ها هم، متاسفانه احتمال اثربخشی خیلی بالا نیست.
مثالی از بازخوردی ساندویچی
در ادامه پست قبلی در مورد بازخورد ساندویچی، مثال زیر ارائه را در این سایت دیدم که به نظرم نمونه خوبی از یک رفتار مدیریتی در دادن بازخورد به کارکنان است. این نقد شامل سه مرحله تشویق، تنبیه و تشویق است و سعی دارد که در قالب یک ساندویچ همبرگر ارائه دهد.
آقای الف به تازگی در واحد مالی شرکت استخدام شده است و برای یک دوره آموزشی یک هفته ای به شهر دیگری رفته است (مثلا نیویورک). در طول اقامت یک هفته ای در نیویورک آقای الف هر شب به هزینه شرکت، فیلم سفارش داده و تماشا کرده است. به علاوه در طول ماموریت آموزشی، آقای الف یک به رستوران گران قیمت رفته و 65 دلار بیش از بودجه تعریف شده هزینه کرده است و آن را به حساب هزینه های ماموریت منظور کرده است.
مدیر آقای الف صورت حساب را دیده است و حسابی ناراحت شده است، هزینه های اضافه شامل فیلم و رستوران گران قیمت در صورت حساب هزینه ماموریت منظور شده است و جناب مدیر تصمیم دارد که به آقای الف این موضوع را بازخورد دهد که کارش نادرست بوده است. جناب مدیر از تکنیک بازخورد ساندویچی استفاده می کند.
مرحله تشویق:از این که شما به تیم ما پیوستی خوشحالم و امیدوارم که دوره آموزشی نیوریورک کمک کرده باشه تا شما درباره شرکت ما بیشتر بدانی و بتوانی از مهارت هایت در انجام کارهای شرکت بهتر استفاده کنی.
مرحله نقد:اما امروز من صورت حساب ماموریت شما رو گرفتم. شما یک سری هزینه خارج از روال معمول شرکت ما داشتی و باید بگم که هزینه های اضافی هتل مانند فیلم دیدن یا رفتن به رستوران گران قیمت به حساب شرکت، در سازمان ما مرسوم نیست و احتمالا شما چون تازه وارد شرکت شدی با این روال آشنا نبودی. من این بار این هزینه ها رو تایید می کنم، اما از شما می خوام که برای دفعات بعدی توجه داشته باشی، بودجه آموزشی ما در ماموریت ها محدود است. ضمنا من از واحد منابع انسانی خواستم که آیین نامه ماموریت را در اختیار شما قرار بده.
مرحله تشویق:به هر حال امیدوارم که توانسته باشی از دوره آموزشی نهایت استفاده را ببری و بتوانی با مهارت هایی که داری، عملکرد خوبی در شرکت از خودت نشان بدهی.