یک مربی فروش بسیار ماهر زمانی گفت: « هرگز راجع به مشتری بالقوهات پیشداوری نکن!» عمل کردن به این توصیه تمرین می خواهد، به ویژه وقتی پای معرفی کردن کالا یا کار به افراد درجه یک می رسد:« عمو هری رو میگی؟... اون تا دلت بخواد، پول داره ؛ بعید می دونم از این کار خوشش بیاد!» «پسر عمو جیم دانشگاهیه؛ به این چیزها علاقه نداره!» «همسایهم بیل وقت سر خاروندن هم نداره!» « دوستم فرانک هم خیلی آدم منفی بافیه!» و ... جل الخالق! اگر عمو هری پولدار است، دلیلش این است که می تواند از فرصتهای به دست آورده بهترین استفاده را ببرد. پسر عمو جیم مدام به دنبال راهی بوده تا کمکش کند از درون برج عاجش بیرون بیاید. اگر بیل سرش شلوغ است،به این دلیل است که او آدم پرکار و فعالی است و اتفاقاً از فرصت های جدید استقبال می کند. فرانک از کارش بدش می آید، رئیسش را هم دوست ندارد، از رفت و آمد روزانه خسته شده است؛ او عاشق یک کار خانگی است!
لُب کلام این است که تا فرصت بازاریابی شبکه ای را به کسی معرفی نکنید، نمی توانید به یقین بگویید چه واکنشی خواهد داشت. بعضی ها اصلاً منتظر چنین فرصتی هستند؛ پس به شما بله خواهند گفت. در نتیجه، قبل از معرفی کار به آنها، تصمیم نگیرید. فرصت تصمیم گیری را به خود آنها بدهید.
نکته: زمان و مکان معرفی بسیار مهم است. اگر مشتری احتمالی شما در این چند روز واقعاً سرش شلوغ و گرفتار است. جلسه معرفی را به بعد از رفع مشکلش موکول کنید.
اندیشه های ناب:« بسیاری از مردم فقط منتظرند فرصتی از راه برسد. ممکن است دنبال خوشی بیشتر باشند؛ یا منتظر یک شغل، یا پول بیشتر و یا زندگی راحت تر... و اگر شما به آنها نشان دهید کارتان سرگرم کننده و سود آور و نیز ساده است، و برایشان توضیح دهید که در موفق شدنشان به آنها کمک می کنید،آن وقت انتظار دارید چیزی غیر از «بله» به شما بگویند؟»
نویسنده: زیگ زیگلار